دربارهی زندگی وآثار فرانسیسکو جوزدگویا لوسینتس (Francisco Jose de Goya Lucientes)
فرانسیسکو گویا(1828-1746) به عنوان مهم ترین نقاش اسپانیایی اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده مورد توجه قرار میگیرد. او در بیشتر دورهی کاری طولانی خود، در نقاشی، طراحی و چاپهای فلزی، از شادی و زنده دلی به سمت شکاکیت و بدبینی پیش رفت. گویا در فوندتداس(Fuende todos) دهکدهی کوچکی در شمال اسپانیا واقع در ایالات آراگون(Aragon) به دنیا آمد. والدین او، جوز گویا (Jose Goya) و انگراسیالوسینتس(Engracia Lucientes) بودند. پدرش رئیس یک صنف بود و زمینه را برای وارد شدن فرانسیسکوی جوان به دنیای هنر آماده کرد. در سن چهارسالگی با والدینش به ساراگوسا (Saragossa) نقل مکان کرد. از آنجایی که شغل پدرش به گونهای بود که بسیاری از هنرمندان را میشناخت. برای فرانسیسکو فرصت خوبی بود تا به آنها کارهایش را نشان دهد و وقتی یک راهب طراحیهای گویا را دید،
ادامه مطلب ...به نام خدا
رئالیسم
رئالیسم یا واقع گرایی، شیوه ای است که در آن هنرمند باید در نمایش طبیعت( طبیعت بدونِ انسان و با انسان) از هرگونه "احساساتی گری" خودداری کند. اما منظور ما از رئالیسم، در اینجا شیوه ی هنری ای است که از حوالی سال 1840 به بعد در اروپا و دیگر نقاط جهان متداول شد.مدت زیادی از میانه ی قرن نوزدهم نگذشته بود که شارل بودلر شاعر و هنرشناس فرانسوی، در سال 1846 نقاشیهایی را می ستود که بتواند"خاصیت قهرمانی زندگی معاصر" را به وصف درآورد. در آن زمان تنها یک نقاش وجود داشت که برآوردن این "نیازمندی" را اساس ایمان هنری خود قرار دهد. و او کسی نبود جز گوستاوکوربه که در بخش قبل از او نام برده شد. کوربه که به پرورش روستایی خود می بالید و در سیاست از سوسیالیست ها طرفداری می کرد، هنر خود را در سالهای میان 50-1840 به شیوه ی نوباروک رمانتیک آغاز کرد، لیکن در سال 1848 در زیر فشار طغیانهای انقلابی که سراسر اروپا را فرا گرفته بود، کوربه به این عقیده در آمد: تاکیدی که مکتب رومانتیسم بر اهمیت احساس و تخیل می گذاشت صرفا دستاویزی بود برای فرار از واقعیتهای زمان و او اعتقاد به این امر پیدا کرد که هنرمند نباید تنها به تجربه ی شخصی و بی واسطه ی خود تکیه کند و می گفت: من نمی توانم فرشته ای را تصویر کنم، زیرا هرگز آن را به چشم ندیده ام!
هنگامی که کوربه پرده ی "سنگ شکنان" را به معرض نمایش گذاشت، نخستین اثری بود که واقعگرایی برنامه ریزی شده ی او را به طور کامل در بر داشت.
بررسی و معرفی مکتب نقاشی قزوین (نیمه دوم قرن دهم هجری)
حسن یوسفی کارشناس ارشد نقاشی حوزه هنری قزوین
انسان در تلاش حاکمیت خود ، هنر و آفرینش را بهانه ای قرار داد تا در بین دیگر موجودات ارج و منزلتی داشته باشد . ثبت لحظات تاریخی و ذهنیات پریشان بشر اولیه در دیواره غارها و مرقعات پوستی و گِلی خبر از آفرینندگی انسان و تلاش در موجودیت خود و گزارش رخدادها به آیندگان را می دهد . اندیشه نگارش و ترسیم طرح و شکل باساختار رنگ در بازسازی یک موضوع و متن تصویر سازی شد و زبان تمثیل و سحرآمیز هنر نقاشی در بین این هنرها ممتاز قرار گرفت . در تهیه نسخه های خطی اولین منشاء آفرینش ، خط نگارش است که متن ادبی را شکل می دهد؛ تصویر در کنار نسخ خطی آفرینش دومی بوده که تحولی در این شیوه ایجاد می شود . پیامبران که خود هنرمندانی بودند و از هنر بهره ها برده اند ، پدیده های هنر را در نیاز به پرستش و ستایش مذهبی آن جستجو کرده اند مانند حضرت ابراهیم که پیکرتراشی می دانست ، حضرت نوح که نجاری را استادانه به کار می گرفت .
ادامه مطلب ...درباره هنر اسلامی میتوان گفت که هنر اسلامی به اصطلاح امروز یک هنر آبستره است یعنی هنری است که در حقیقت در همهجای دنیا یک رنگ دارد و یک نقش دارد وبدین سبب است که به راحتی قابل تمیز و شناخت از هنرهای دیگر است، هنر اسلامی یک هنر «مجرد» و یک هنر انتزاعی است. طبیعت در این مکتب هنری به صورت مدل قطعی و مشخص مورد توجه نبوده بلکه طبیعت یک نشانه است که نقاش و هنرمند نیز آن را هم به صرف نشانه بودن به کار برده است و خلاصه هنر اسلامی به این علت هنری آبسترهگونه شده که توجه را از کثرت به وحدت که همان معنای (توحید باشد) می برد. |